نوشته شده توسط : سپهر نامدار

 
 
سلام دوستای گلم این عکسهای زیبا رو حتما بیینید.


سایت  آپلود عکس رایگان , فضای  رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان


برای دیدن بقیه عکسها روی ادامه مطلب کلیک کنید.



:: بازدید از این مطلب : 272
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 7 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

تنهــا يكــ حرف مـرا آزار ميـدهــد ..
حتــي يك كلمـه هم نميشــود !

تنهـا يك حــرف مـرا هر روز غمگيــن تـر ميكنــد ..
تنهــا .. يك "ن" كه در ابتــداي "بودنـت" نشســته است !!

سایت  آپلود عکس رایگان , فضای  رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان



:: بازدید از این مطلب : 337
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 6 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

تو آسمانی ومن ریشه در زمین دارم
همیشه فاصله ای هست-داد ازاین دارم

قبول کن که گذشته ست کار من از اشک

که سال هاست به تنهایی ام یقین دارم

تو نیز دغدغه ات از دقایقت پیداست

مرا ببخش اگر چشم نکته بین دارم

بخوان و پاک کن واسم خویش را بنویس

به دفتر غزلم هرچه نقطه چین دارم

کسی هنوز عیار ترا نفهمیده ست

منم که از تو به اشعار خود نگین دارم

810932tygf157vz0.gif

بنویس مهلت بودن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
شب عاشقونه ی من چه حروم شد
مهلت بودن باتو که تموم شد


810932tygf157vz0.gif

سایت  آپلود عکس رایگان , فضای  رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان



:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

عشق، فقط میبخشد.

عشق، هیچ گاه به گرفتن نمی اندیشد.

این معجزه عشق است


سایت  آپلود عکس رایگان , فضای  رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان



:: بازدید از این مطلب : 301
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

باشد تا دلت میخواهد

بر این ذهن آشفته ی دور از تو

قدم بزن

تا میتوانی

بر موجهای خروشان این قلب طوفان زده

سرازیر شو

دیگر توانی برای انکار نمانده

دور، دور توست ....

سایت  آپلود عکس رایگان , فضای  رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان



:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

دوره ارزانیست


شرف اینجا ارزان


تن عریان ارزان


آبرو به قیمت تکیه نان


و دروغ از همه چیز ارزانتر


و چه تخفیفی خوردست


قیمت هر انسان !



:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود؛.
فضیلت ها و تباهی ها در همه جا شناور بودند.
آنها از بیکاری خسته و کسل شده بودند.
روزی همه فضابل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه.
ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت: بیایید یک بازی بکنیم؛.
مثلا" قایم باشک؛ همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا"
فریاد زد من چشم می گذارم من چشم می گذارم....

و از آنجایی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی برود همه قبول
کردند او چشم بگذارد و به دنبال آنها بگردد.
دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به
شمردن ....یک...دو...سه...چهار...همه رفتند تا جایی پنهان شوند؛
لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد؛
خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد؛
اصالت در میان ابرها مخفی گشت؛
هوس به مرکز زمین رفت؛
دروغ گفت زیر سنگی می روم اما به ته دریا رفت؛

 طمع داخل کیسه ای که دوخته بود مخفی شد.
و دیوانگی مشغول شمردن بود. هفتاد و نه...هشتاد...هشتاد و یک...
همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره مردد بود و نمیتوانست
تصمیم بگیرد...

و جای تعجب هم نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است...

*بقیه داستان رو تو ادامه مطلب بخونید...



:: بازدید از این مطلب : 273
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

دلم گرفته،

دلم عجیب گرفته است.

وهیچ چیز،

نه این دقایق خوشبو،‌كه روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،

نه این صداقت حرفی، كه در سكوت میان دو برگ این گل شب بوست...

نه ، هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف

نمی رهاند...

دلم عجیب گرفته است.

خیال خواب ندارم

كجاست جای رسیدن،

و پهن كردن یك فرش

و بی خیال نشستن

و گوش دادن به صدای شستن یك ظرف زیر شیر مجاور؟


در كدام بهار

درنگ خواهی كرد

و سطح روح ، پر از برگ سبز خواهد شد؟


دلم عجیب گرفته است...



سهراب سپهری 16.gif



:: بازدید از این مطلب : 324
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

دستم را دراز کردم کمک خواستم!!

دستاشونو! دراز کردن تا دستامو بگیرن!!

نمیدونستم تو دستشون تیغ دارن

نمیدونستم میخوان دستم را بگیرن تا وصله کنن به پاهام...

تا یه جا بمونم و قدرت حرکت نداشته باشم...

اشکام داره همینجور میریزه... من تو مشکلم دارم دست و پا میزنم

اونوقت شما!!! ها به فکر به منجلاب کشیدن من هستید...

شما، هی شما آدمها!!! وقیح تر از آن هستید که حق زندگی داشته باشید

نمیدونم همه ی آدمها! اینجورین یا...

تو را خدا دعام کنید زیادی تنهام... دارم کم میارم جلو این مشکل دیگه!!!



:: بازدید از این مطلب : 338
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 20 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

یک اشتباه میکنیم! و بعد برای جبران آن اشتباه باز همان اشتباه را تکرار میکنیم!

این قانون است!!!

قانونی که من آن را شکستم و برای همین هنوز در حال و هوای همان اشتباه اول هستم!!

کسی جز تو سر از حرفهای من در نمی آورد!! این یک معادله است!!

باز سکوت من و یک نفر به هم گره خورد و نگاه هایمان آشنا شد!

نگاهی که دیر زمانی بود از هر کسی دزدیده بودمش!!

این گره سکوت ها باز مرا به لرزه واداشت و باز من هراسیدم...

هراس از گذشته ای که هی مرا تعقیب میکند و...

هراس از آینده ای که فدای گذشته شود...



:: بازدید از این مطلب : 309
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 10 بهمن 1389 | نظرات ()