نوشته شده توسط : سپهر نامدار

دلم گرفته،

دلم عجیب گرفته است.

وهیچ چیز،

نه این دقایق خوشبو،‌كه روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،

نه این صداقت حرفی، كه در سكوت میان دو برگ این گل شب بوست...

نه ، هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف

نمی رهاند...

دلم عجیب گرفته است.

خیال خواب ندارم

كجاست جای رسیدن،

و پهن كردن یك فرش

و بی خیال نشستن

و گوش دادن به صدای شستن یك ظرف زیر شیر مجاور؟


در كدام بهار

درنگ خواهی كرد

و سطح روح ، پر از برگ سبز خواهد شد؟


دلم عجیب گرفته است...



سهراب سپهری 16.gif



:: بازدید از این مطلب : 324
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

دستم را دراز کردم کمک خواستم!!

دستاشونو! دراز کردن تا دستامو بگیرن!!

نمیدونستم تو دستشون تیغ دارن

نمیدونستم میخوان دستم را بگیرن تا وصله کنن به پاهام...

تا یه جا بمونم و قدرت حرکت نداشته باشم...

اشکام داره همینجور میریزه... من تو مشکلم دارم دست و پا میزنم

اونوقت شما!!! ها به فکر به منجلاب کشیدن من هستید...

شما، هی شما آدمها!!! وقیح تر از آن هستید که حق زندگی داشته باشید

نمیدونم همه ی آدمها! اینجورین یا...

تو را خدا دعام کنید زیادی تنهام... دارم کم میارم جلو این مشکل دیگه!!!



:: بازدید از این مطلب : 338
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 20 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

یک اشتباه میکنیم! و بعد برای جبران آن اشتباه باز همان اشتباه را تکرار میکنیم!

این قانون است!!!

قانونی که من آن را شکستم و برای همین هنوز در حال و هوای همان اشتباه اول هستم!!

کسی جز تو سر از حرفهای من در نمی آورد!! این یک معادله است!!

باز سکوت من و یک نفر به هم گره خورد و نگاه هایمان آشنا شد!

نگاهی که دیر زمانی بود از هر کسی دزدیده بودمش!!

این گره سکوت ها باز مرا به لرزه واداشت و باز من هراسیدم...

هراس از گذشته ای که هی مرا تعقیب میکند و...

هراس از آینده ای که فدای گذشته شود...



:: بازدید از این مطلب : 308
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 10 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سپهر نامدار

آنكه مي خواهد روزي پريدن آموزد، نخست بايد ايستادن،

راه رفتن،

دويدن

و بالا رفتن را بیاموزد.

پرواز را با پرواز آغاز نمي كنند!

حتی اگر پیاده

برو

در ماندن میپوسی



:: بازدید از این مطلب : 366
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 7 بهمن 1389 | نظرات ()